مزه زندگی دونفره! (الان دیگه سه نفره)

جایی برای نوشتن احساسات، یا حتی بالا آوردنشون ... بی سانسور ...

+ خانم کمکی گفت دست و گردنش درد میکنه نمیاد🙁

امروز کوزت گری کردم

خووونه خیلی تمیز شد

فقط اتاق پسر مونده!

+ امروز که داشتم سرامیکها رو آروم آروم تمیز میکردم یه دونه ک ک! دیدم😰😰

یعنی قشنگ دنیا رو سرم آوار شد

اصن نمیتونم حس اون لحظه ام رو بگم😱😱😱

+ وااای اصن حوصله ندارم!

+ رويـ خط زمانـ شنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۲ / 22:7 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ صبح پیام حس.نی رو توی گروه دیدم

نوشته یکشنبه صبح و عصر داوری جامانده ها!!!

آخه لامصب عصر؟!

برو بابا انگار ما زندگی نداریم!

عصر دیگه چه مسخره بازیه😒😒😒

پسر کلاس داره!

خودم استراحت میخوام!

اَه لعنتی بیشعور

خوشش اومده 😠😠😠

ول کن بابا چرت میگه

من یه جامونده دارم بهش پیام دادم ۸/۳۰ صبح!!!

ول کن بابا

به من چه اصن!😒😒😒

اعصابمو خورد کرد بیشعور!

+ رويـ خط زمانـ جمعه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 10:21 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ پسر رفت خونه ی مامان

منم بعد از کار رفتم خونه

سه سااااعت تخت خوابیدم

همینجوری خونه رو ریخت و پاش گذاشتم و اومدم خونه ی مامانم

یعنی یه ظرف هم جابجا نکردم😏

جدا از من مامانم هم خسته شد هر روز روز 😐

خداروشکر تموم شد🤌🏻🤌🏻

+ رويـ خط زمانـ پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 20:13 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ فردا هم باید بررررم سرکار🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

حقیقتا شِت!

+ چی درست کنم واسه فردا آخه؟!

لعنتی کلاس پسرا هم فردا خونه ی ماست!

خونه ترکیده!

افتضاحهاااا

یعنی جارو هم میخواد!

میوه و اینام هم تموم شده

تنقلات هم چیزی نیست!

حوصله ی خرید هم ندارم حقیقتا

همسر هم دیگه خودشُ درگیرِ کار میکنه یعنی دیگه تعطیل ...!😒🙄

آقا خریدا رو برو بکن دیگه!

چه کنم من آخه🤦🏻‍♀️

واااااااای کاش یه غذا تو فریزر داشتم حداقل

آذوقه ی غذای فریزرم هم تموم شده!

مرغمم تموم شده😑

بعد همسرمم که میدونی فقط از یه جا باید بخره که کار من نیست حقیقتا!

اونم یکشنبه چهارشنبه ها فقط!

که طعم مرغهاش بهتره😐

این چی درست کنم های لعنتی

همه ی اینا رو داشته باش

هورمونی شدن رو هم بهش اضافه کن😒🙄

+ رويـ خط زمانـ چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 15:20 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ روز فوق‌العاده خفنی بووووود😍🥰

حدود ۶۰ ک رکاب تا کنار دریا🤩🤩🚴🏻‍♀️🚴🏻‍♂️🚴🏻

با یه گروه جدید و بچه های خوووب و باحااال🤗☺

خیلی هیجان‌انگیز بوود واسم

و تجربه ی فوق‌العاده عالی🌈🌈

هوااا هم عاااالی🌤🌤

+ یعنی قشنگ همه ی حال بدم که از اول هفته عموی عوضی باعثش شد رو شست با خودش بُرد 💧💧

آخر دیشب بغضم ترکیدُ کُلی گریه کررردم تو تنهایی

اما اما امروززز امروووززز فوق‌العاده بود

فک کن ترکیبِ دوچرخه و دریااا

دو تا عشق 🥲🥲💓💓

قشنگ رفرشم کررد شدید 🥳🥳

خسته ام اما پرانرژی...

+ رويـ خط زمانـ سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 20:30 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ حوصله ی خودمم ندارم

بذار فکر کنم! و با خودم و افکارم کنار بیام!

امروز توی حیاطِ مهد وقتی دیدم پسر تقریبا توی جمع دوستاش زیاد پذیرفته نیست

نمیدونم چجوری منظورم رو برسونم...

خلاصه اینکه ضدحال خوردم ☹☹

+ حالم گرفته است از روزی که عمو اون رفتار رو داشت

و ناراحتم و همش یه اضطرابی دارم ...

+ رويـ خط زمانـ دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 20:30 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ هیجانی منُ فرا گرفته شدید

بخاطر سه‌شنبه و یه رکاب با گروهی جدید🧐🥴☺

+ رويـ خط زمانـ دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 14:38 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ استرس و اضطرابی که اول هفته بهم وارد شد هنوزم حالم کامل رو به راه نشده!

واقعا عمو با این سنش بچگی کرد!!!

خیلی قشنگ خودشُ نشون داد!

واسه من هیچی مثل قبل نمیشه! حداقل واسه من!

میدونم مامان بابام ممکنه دوباره واسشون همه چی مثل اول بشه!

اما من نه!

واقعا چجوری به خودش اجازه داد با بابام اونجوری حرف بزنه!

واقعا بیشعور و احمقِ!!

دلم قشنگ هزار تیکه شد

صدای بابا پشت تلفن...

حرفاش...

رفتارش با همسر!

نمیتونم

نه من نمیتونم ببخشم!

این هفته کُلی فشار بهم وارد شد😔🥺

فشار کاری و هر روز رفتن و تا دیروقت موندن!

فشار فکرای عمو و بابا و همسر!

فشار این ثبت‌نام لعنتی!

همسر اصرار بهش داره

فکرِ تکرارِ دوباره ی شکستِ مالی 😥😫

فکر به ...

اَه لعنتی ...

میدونی مخلوطی از حس ترس! ناراحتی! تررررررس

آره بیشتر از همه حسم این روزا ترسِ

ترس!

ترس از دست دادن

ترس از خراب کردن

ترس از ...

خسته شدم واقعا ...

حال روحی خوبی ندارم و فشار کار هم مضاعفش کردُ اینکه حسن.ی هم هر کوتاهی رو منُ مقصر میدونه!!

نه من دیگه طاقت ندارم ...😭😭😭

این روزا رو باید یادم بمونه ...

یادم‌ بمونه ...

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 23:28 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ امروز روزِ عجیبی بود

+ آبروریزی عمو! خیط شدنش

مردک گنده با ۵۰سال سن واقعا بچه بازی درآورده!!!

+ رويـ خط زمانـ شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 17:43 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ صدای پسر میاد که غُر میزنه بازم بازی کنیم 😁

پدر و پسر رفتن حیاط دارن بازی میکنن

و صدای خنده هاشون 😌😌

+ صب نشد بریم رکاب

هوا بارونی بود

+ هفته ی شلوغی در انتظار دارم

+ پنجشنبه بیرون رفتن با همکارا رو فردا کنسل خواهم کرد و میگم که نمیام

به جاش کلاس زبان پسرجان برقراره و میگم بار.بد و فر.ناز هم بعد از کلاسِ بچه ها بیان

+ خوبه سه‌شنبه تعطیل رسمیه وگرنه سه‌شنبه هم ما رو میکشوند سرکار😒

+ فردا غذا درست کردم ببرم محل کار 🙃

+ رويـ خط زمانـ جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 20:51 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ یعنی قشنگ حس میکنم داره از ما کار میکشه و پول رو به جیب خودشون میزنه😒😒😒😒

مدیرمون رو میگم

بیشعور!

+ رويـ خط زمانـ چهارشنبه بیستم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 19:18 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ ترکیب اسپرسو با شیرِ فوم دار شده و شکلات😋

یه موکای دلچسب خودم رو مهمون کردمُ حسابی لذت بردم

+ یکشنبه میخوام لقمه های کوچولوی الویه خیلی شیک و پیک درست کنم ببرم سرکار🥰😍

+ یعنی فردا با مامانِ آرین بریم بیرون؟!

خیلی باااار گفته بهم و من نتونستم!

بگم بگم بهش

+ چیپس چرا خوردم‌ سرفه ام گرفت🤦🏻‍♀️

+ رويـ خط زمانـ دوشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 17:42 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ احساس میکنم از چهارشنبه دارم با سرماخوردگیم میجنگم

امیدوارم زود خوب شم!

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 20:40 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ سردرگمم

بینِ موندنُ رفتن!

بین تلاش کردن واسه رفتن یا بیخیالش شدن

بین هزینه کردن یا نکردن

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 15:28 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

HAS NOT BEEN SELECTED

و این میتونست غم انگیزترین جمله ی امروزم باشه😟

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 8:17 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ امروز رفتیم تست اولیه برای ثبت‌نام

اوکی بودُ باید مبلغ رو پرداخت کنیم و ثبت‌نام نهایی شه

ناراحتی و غمم برای چیه؟!

چرا ناراحتی مصی؟

غمت برای چیه؟

😔

پسرجان قشنگ خودش رفت و تست داد و بعدش مدیر با من صحبت کردُ گفت همه چی عااالیه و ...

خو میدونی من انتظار داشتم تخفیف بگیرم

ولی صحبت کردنِ مدیرش طوری بود که نشد اصلا بگم

به معاونش گفتم

🙄🙄🙄

گفت که درصد تخفيف درنظر میگیریم

ولی بیشتر نه

بخاطر هزینه ی معلما و پرسنل و ...

بعد به همسر گفتم

میگه خجالت نکش بگو 😒

خجالت چیه آخه!!!

والا بدم میاد اینجوری بهم میگه!

قضیه میشه عکاسی عروسیمون که اینقد چونه زد واسه تخفیف ...

اَه مردک عکاسِ عوضی!!!

+ لی.دا به به.راد قول داده بود ببرتش شهر آبنبات!!

من رفته بودم قبلا

و علیرغم میل باطنیم رفتیم

آخه خوردنی های خارجی رو حقیقتا بخاطر موندن تو گم.رک و اینا قبول ندارم

بحث قیمتهای بیخودشون هم جدا

یه هوبی و یه بسته آدامس و شانسی ۲۰۰ت شد😒😒

از اینم ناراحت شدم

بعد ناراحتی دیگه ام

اینه که اون.روز لی.دا برگشت گفت به.زاد میگه بچه بزرگ شد نمیشه که واسش ۲۰۰ و ۶ بگیرم😑

خو من این ماشین رو دارم و واقعا یه جوریم شد☹

یعنی چی آخه

بعد خیلی راحت میشینه باید ببریم بیاریمشون😐

تو خودت اونو نداری!!!

راستش ناراحتم دیگه

دلم میخواست دوستمم ماشين داشته باشه

گاهی اون بیاد مارو ببره😐

اَه

با خودت حلش کن دخترم

😟

+ رويـ خط زمانـ شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 13:41 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ مهمونی دیشب خیلی خووب بود 😚☺

۳ خوابیدیم و دیگه صبح رکاب نرفتم

هنوزم خمارم و چشام خواب داره

گلوم هم نمیدونم چرا خَش داره😐

وقتی مهمون داری و تا دو روز ناهار و شام داری خیلی خوووبه🤗😏

+ رويـ خط زمانـ جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 13:44 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ بعد از مدتهای خیلی زیادی رفتم آرایشگاه واسه ابرو😁

+ امروز با یه وکیل حرف زدم!

رسما آب پاکی رو ریخت 😰

واقع بین باشم

رشته و شغلِ ... !!!

آخه سالهلی پیش هدفم چیزِ دیگه ای بود🙄

اصلا فکر رفتن نبودم!

اصلا آدمِ رفتن نبودم!

یعنی اون همه درس خوندن

رتبه ی ۱ دانشگاه بودن

استعداد.های در.خشان بودن

هیچ! هیچ!

وقتی این‌ رشته و شغلم امتیاز آور نیست ...😞

چه فایده!

سنِ همسر هم نزدیک ِ مرزه!

...

ناامید!؟

نه!

سعی کنم ...

+ داره بارون میاد 😢🌧

+ رويـ خط زمانـ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 18:25 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ درسته تمامِ برنامه‌ریزی های این مدت بهم ریخت

اما امان از امرووووز امان❤❤🤌🏻

یعنی یه روزِ فوق‌العاده عاااااااالی ساخته شد

آخ آخ 😋😍🥰

عااااااشقتم من عاااااااشقتم

+ رويـ خط زمانـ سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 16:45 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ جانِ خودم جانِ تو

تمامِ برنامه ی این هفته ام دود شد

قشنگ دود!!!

جشن روز معلم پسرجان اینا بدون حضور والدین شد!😒

من مثلا فکرِ این بودم که چی بپوشم!

نوبت لیزر فردام هم کلا کنسل شد!

بخاطر تعمیرات داخلی😐

ایش

منُ بگو مثلا برنامه چیده بودم😒

+ تا من باشم که اینقدر خودمُ درگیر آینده نکنم😒😒 دهن کجی!

+ رويـ خط زمانـ دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 20:18 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ سطح انرژی لو 🙄

+ امروز کار خیلی شلوغ بودیم

دوتا بازدید رفتیم ...

نصی.به کارش انگار خیلی افتاده رو روال

راستش نگران جای خالیش برای کار هستم

اینکه کی به جاش باید بیاد

و سال دیگه میره یا نه🤔

به مد.یر هم نگفته

که نیروی جدید بگیره یا نگیره🤔

+ خودمم ...

هوووووم

+ فردا جشن روزه معلمِ مهد پسر

کاش چهارشنبه بود

قرار بود چهارشنبه باشه ها

یهو تغییر دادن

من میخواستم موهامو استایل کنم😒

الان همینجوری باس برم!

بعد فردا شب برم حموم!

سه‌شنبه هم که لیزر

شاید بعدش با لی.دا بریم بیرون

لباس زیر میخوااااام

+ دلم آرایشگای ابرو میخواد

خيلی وقته نرفتم🙄

خودم‌ برمیدارم همش

+ پنجشنبه هم که مهمون داریم

+ جمعه هم رکاب 😃

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 21:11 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ امروز بلاخره مدرسه اوکی شد

+ وااای من اعصابم خورده!

از خستگی

و این همه مسئولیت

خودش رو راحت کرده و تمامِ مسئولیت پسر رو برای من گذاشته😑

پس خودت چه غلطی میکنی؟

ببرم بیارم

انتخاب کنم

تصمیم بگیرم!

من واقعا خسته ام امروز

مامانتُ میتونی ببری بیاری

بچه رو ببر کلاس بذارش دیگه!

بیشعور!

یعنی کمرم به معنای واقعی از درد داره میشکنه!😒🙄

+ رويـ خط زمانـ شنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 15:48 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ ازت بدم میادُ دلم میخواد قشنگ بزنمت

یعنی واقعا بیشعوری!

آخه من بخوام برم دستشویی باید ازت اجازه بگیرم؟!

چرا باید هر وقت بهم نیاز داری من در دسترست باشم؟!

من اینجا نیستم که کارای تو رو راستُ ریس کنم!

بی عرضه گی خودتِ که ذغالا رو آتیش زدی و گند زدی!

من نمیتونم همش آماده باشم کار داری بیام!

بعد به من میگی همیشه موقعهای حساس دشویی هستی!!

یه روز بعد از دو ماه ناهار رو درست کردی

واااای خیلی ازت خشم داااااارم خیلی

+ رويـ خط زمانـ جمعه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 22:8 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ دیروز رفتیم خونه ی فر.ناز

خونه اش رو کلا تغییرات داده

حسودیم شد😐

دلم اون خونه ی قشنگم با دیزاین رو میخواد😒

+ امروز رفتیم رکاب!

یه مسیر رو اشتباه رفتیم و بعدش مجبوری کُلی رکاب🤣🤣🤣

پاهام مالِ خودم نیست دیگه🤣🤣🤣

+ فردا بریم مدر.سه ها رو ببینیم و بعدش تصمیم نهایی

+ آخرِ این هفته مهمون دعوت کردم 😊

به.راد اینا خونوادگی شام

+ سه‌شنبه هم با لی.دا نوبت لیزر داریم

+ خلاصه برنامه پُرِ پُر 😏🤭

+ یه سِری کار دارم عقب مونده محل کار دارم

اصن اعصابم خورده بابتشون😑😑😑

+ رويـ خط زمانـ جمعه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 14:44 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ خُب امروز صبح بارون بود

و الان آفتاب

عاشق این هوای غیرقابل پیش‌بینی ام😬

+ صب رفتیم سه تا گزینه رو دیدیم

یکی به کُل رد شد

دو تا موند

شنبه هم ایشالا ۳تا دیگه رو بریم

+ پسرجان برای اولین بار رفت خونه ی به.راد اینا

تنهایی🧐

هوووووم

همش فکرم اونجاست

داره بزرگ‌ میشه و این یه تراژدیِ تلخه🥲🥲

+ رويـ خط زمانـ سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 15:41 بهـ قلمـ خانومـ میمـ |

+ فیلم atonement دیدم😢

چقد غمگین شدم

چقد ته دلم واسه سیسیل و روبی حالم بد میشه

چقد دوست داشتم بهم میرسیدن😔😔

بهش که فکر میکنم یه غم بزرگ روی دلم سنگینی میشه😔

نفس کم میارم حقیقتا

+ امیدوارم یه مدر.سه خوب پیدا کنم

فردا صب داریم میریم

مثل مهد که در عین ناباوری رفتمُ اوکی شد 🙃

امید دارم

امید

در کنارش پر از اضطراب و نگرانی هم هستم

تضادِ جالبیه؟ نه؟!

نه!!😶

+ پنجشنبه فر.ناز دعوت کرده

بعد از کلاس زبان بچه ها با لی.دا میریم

اگه بچه ها با هم اوکی باشن

پنجشنبه ی بعد بگم بیان پیش ما

+ کاش کلاس تنیس پسرجان هم اوکی بشه

یکی رو پیدا کنم

که هزینه تقسیم شه🤌🏻

+ رويـ خط زمانـ دوشنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 21:9 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

حذف کردن آدم‌ها

نه دردناک است نه ترسناک!

فقط کافیست چشمانت را ببندی،

تک تک لحظات بدی که با حضورشان رقم زدند را یادت بیاوری...

فقط کافیست دست بکشی به سمت چپ سینه‌ات و از درد زخم‌ هایی که به قلبت زدند صورتت مچاله شود

فقط کافیست یاد روزها و شب‌ هایی بیفتی که اشک مهمان صورتت بود و دلیلش فقط همان آدم بود و بس

فقط کافیست یاد مهربانی‌هایی که جوابش شد دل شکستن و پشیمانی بیفتی

حذف کردن آدم‌ ها نه دردناک است نه ترسناک،

فقط کمی دل و جرات می‌خواهد

و یک حافظه قوی.

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 16:38 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ خُب بگم از دو روز گذشته که به اندازه ی یه هفته برام گذشته!

جمعه قرار شد که حرکت کنیم

صبح که بیدار شدیم من شروع به جمع و جور کردن وسایل کردم

همسر هم راست و ریس کردن وسایل ماشینا

بالکن رو هم تمیز کرد

ماشینا رو شست😐

بعدم خودشُ پسر رفتن دوش گرفتن

این پروسه تا حرکت کردمون شد ساعت ۷😐

خلاصه ۷ حرکت کردیم

رسیدیم رفتیم خونه ی ها.دی

مامانِ همسر هم اونجا بود

خلاصه خوابیدیمُ فردا صبح ۹ بیدار شدیم

ها.دی رفت دنبالِ عروسُ

ما هم تا آماده بشیمُ بریم خانه عقد شد ۱۲:۳۰

رفتیم 😑

با همه سلام و علیک کردیم

دخترِ عروس که اولین بار بود مارو میدید

یه بلند نشد بیاد سلام و علیک کنه😐😐

جوابِ سلامِ آت. رو ندادم و اصلا نگاش نکردمُ انگار نه انگار که هست و قشنگ دلم خنک شد😏😏

قشنگ تلافیِ اون روز بیمارستانُ خالی کردم

قشنگ حسِ آرامش کردم

عروس؟!🙄

علف باید به دهنِ بزی شیرین باشه😁 میدونم

ولی خو نظر من دیگه

همسن هستن و قشنگ نشون میده

آخه ها.د میگفت بهش میخوره ۷۰ باشه😯 نه بابا

همون سنِ خودش میخوره!

آخه سن واسش مهم بود

میگفت کوچیکتر باشه

واسه ها.د قد مهم بود

و عروس ازش بلندتره

مذهبی نبودنِ خانواده مهم بود واسش

که خونواده ی دختره مذهبی ان

دوست داشت اهلِ رقص و 🥂 باشه که نیست

اینا رو گفتم چون واسه ها.د مهم بود و خیلیا رو واسه همین رد کرده بود

ولی خو آرزوی خوشبختی🤲🏻

کنار هم خوشبخت باشن🤲🏻

+ لی.د و مرت. چه انگار نه انگار رفتار میکردن و اینا حال بهم زن بود

لعنتی همه ی حرفهای مر.ت به همسر توی گوشم میپیچید و ناراحتم میکرد

رفتارای لی.د همش میومد جلوی چشام و باعث میشد حواسم به خودم باشه که 🚫 دوباره بهشون اجازه ندم تکرار بشه

خلاصه که تموم شدُ رفت

دیگه برن اون ته تهای حافظه

نه که فراموش بشن

نه

فقط برن که جا باشه برای خوشی ها و هدفام😊

+ الانم منُ یه عالمه شستنیُ

تصمیمهایی که باید بگیرم ...

+ رويـ خط زمانـ یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 14:56 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ دیروز ساعت ۷ حرکت کردیم ۱۲ رسیدیم ته

الانم که ساعت ۶:۳۰ داریم برمیگردیم

+ میام از احساساتم‌ میگم!

+ رويـ خط زمانـ شنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 18:24 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ یعنی ما عزم سفر میکنیم قشنگ هوا داغ میشه غیر قابل تحمل😑

آخه این چند روز هوا قشنگ مَلَس!

امروز اینقد شرجیُ گرم آخه!

فک کن داری جمع و جور میکنی

حوصله موصله هم نداری

بعد هوا هم اینجوری!🥵🥵🥵

+ رويـ خط زمانـ جمعه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 13:37 بهـ قلمـ خانومـ میمـ

+ آخیش چقد حرررف زدیم با لی.دا دوستم💁🏻‍♀️💁🏻‍♀️💁🏻‍♀️🤸🏻‍♀️

+ رويـ خط زمانـ جمعه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ / 0:49 بهـ قلمـ خانومـ میمـ